اکثر معلمان وقت خود را با طرح پرسشهایی تلف میکنند که هدف آن کشف این است که دانشآموز چه چیزهایی را نمیداند، درحالیکه هنر واقعی ارزشیابی و هدف آن باید کشف این امر باشد که دانشآموز چه چیزهایی را میداند یا قادر به دانستن آنهاست.
خلاقیت، استعداد پر ارزشی است و افراد خلاق کسانی هستند که پیشرفتهای عظیمعلوم پزشکی، ادبیات، هنر و... مدیون کوشش آنهاست.همه ما با درجات مختلف دارای استعداد خلاقیت هستیم.
درجه مؤثر بودن خلاقیتما با بازده انرژی فکری، کوشش و پشتکار در بهکار بردن مغزمان ارتباط بیشتری دارد تا بااستعداد درونی، بنابراین درجه خلاقیت ما در نیروی محرک نامساوی است نه درجه استعداد ذاتی.
اما چگونه میشود که یکی از اندیشمندان حوزه خلاقیت اظهارداشته است: در شگفتم با گذشت بیش از یک قرن آموزشوپرورش رسمی(مدرسهای) هنوز ته مانده خلاقیت باقی است! چه میتوان کرد؟
وقتی ارزشیابی در خدمت یادگیری و برای یادگیری باشد و به دانستهها توجه داشته باشد، اعتماد به نفس دانشآموزان رشد بهتری خواهد داشت و بر یادگیریهای بعدی او مؤثر خواهدافتاد و با این رویکرد تمام دانشآموزان کلاس، طعم موفقیت و پیشرفت را خواهند چشید.
ما نمیتوانیم از طریق وزن کردن ماهیها، آنها را چاقتر کنیم. به همین طریق نمیتوانیم با ارزشیابی و نمره دادن، موجب پیشرفت دانشآموزان شویم.
بهعنوان ایجاد انگیزه مهماست که از طریق تدریس دانشآموزان را تغذیه کنیم و ارزشیابیها را تا رسیدن به سطح کیفیادامه دهیم. پس از آن میتوان از طریق ارزشیابی و نمرهگذاری آنها را وزن کرده، بهارزشیابی تا آنجا بهادهیم که دریابیم همه مطالب برای همه دانشآموزان جا افتادهاست.
برای دیدن ادامه متن به ادامه مطلب رجوع کنید
کلمات کلیدی: